روان درماني يا دستور العمل 140 جناب جين! (خبر ويژه)
شكايت چند عضو دستگير شده حزب مشاركت و سازمان مجاهدين عليه يكي از سرداران سپاه، اقدامي نمايشي و در راستاي اجراي دستورالعمل140جين شارپ است.
اخيرا بهزاد نبوي، تاج زاده، رمضان زاده، عرب سرخي، صفايي فراهاني و ميردامادي با انتشار نامه اي مدعي شكايت از سردار مشفق به خاطر سخنراني روشنگر وي درباره عقبه فتنه و آشوب در احزاب افراطي شده بودند. اين گروه دخيل در كودتاي مخملين نافرجام كه ننگ بازي ميداني در سناريوي سازمان هاي جاسوسي آمريكا، انگليس و اسرائيل را به جان خريده و حاضر شده بودند كشور را مطابق ميل دشمنان انقلاب به اغتشاش و آشوب بكشانند، اكنون با ژست حق به جانب- و در راستاي بازسازي روحي جبهه درهم شكسته سبز- از سردار مشفق شاكي شده اند كه چرا پشت پرده فتنه را لو داده و در سياست دخالت كرده است! اين در حالي است كه به گزارش شبكه دانشجو، اين شيوه نخ نماي شكايت متهمان، دستورالعمل 140از مجموعه جين شارپ (از تئوريسين كودتاي مخملين) به شمار مي رود. براساس اين بند، (محكمه نمايش)، تلاش مي شود روحيه سربازان كودتاي مخملي از طريق القاي مقاومت و پيروزي كاذب بالا رود و از طرف ديگر مانع از افشاگري هاي بيشتر شوند. در واقع اين شگرد، همان شگرد فرار به جلو است و اين در حالي است كه اغلب عناصر آشوبگر دستگير شده به همراه ديگر اعضاي جريان فتنه كه در بيرون از زندان به سر مي برند، به شدت دچار سرخوردگي و آشفتگي روحي هستند چرا كه تصور مي كردند مهندسي كودتاي مخملي بي عيب و نقص است و به همين دليل از تدبير و مهارت جمهوري اسلامي در جمع كردن بساط فتنه شوكه شده اند.
تار عنكبوت تحريم با كوچك ترين نسيم پاره مي شود (خبر ويژه)
اقدام توأم با تأخير روسيه در راه اندازي نيروگاه بوشهر، باعث نگراني و ترديد بيشتر محافل آمريكايي نسبت به همراهي مسكو در تحريم ها عليه ايران شده است. روزنامه نيويورك تايمز در تحليلي اعلام كرد: اين اقدام روسيه تلاش هاي ديپلمات هاي آمريكا براي توقف برنامه هسته اي ايران را نقش برآب مي كند، نيويورك تايمز با اشاره به اينكه «شركت روس اتم اعلام كرده متخصصين مقادير زيادي از سوخت هسته اي را از انبار در رآكتور قرار مي دهند و 21 ماه اوت (شنبه هفته آتي) اولين مرحله از آن خواهد بود.»، نوشت: آمريكا از روسيه درخواست كرده بود تا مانع از اتمام ساخت اين نيروگاه شوند اما با پاسخ منفي روس ها مواجه شد. روس ها مي گويند در دهه 1990 ارزش قرارداد تكميل نيروگاه بوشهر يك ميليارد دلار بود و ديگر در برهه كنوني اين مبلغ سودآور نيست.
بوستون گلوب، ديگر روزنامه آمريكايي نيز نوشت: روسيه با اقدام خود قدرت ايران براي مقابله با تحريم هاي بين المللي را افزايش داد.
اين روزنامه تأكيد كرد: راه اندازي نيروگاه بوشهر منعكس كننده اختلاف بين مسكو و واشنگتن در راه فشار بر جمهوري اسلامي در جهت عقب نشيني تهران در برنامه هاي هسته اي اش مي باشد. در اين بين تعلل روس ها نيز با آغاز فعاليت اين نيروگاه به اتمام مي رسد.
اين روزنامه در بخشي ديگر از تحليل خود نوشت: در هر حال ايالات متحده در حالي كه تلاش مي كند ايران را در انزواي سياسي و اقتصادي قرار دهد تا اين كشور مجبور به مصالحه در زمينه غني سازي اورانيوم شود، اقدام روسيه را علامتي اشتباه مي پندارد.
«بوستون گلوب» از قول يك ديپلمات مستقر در وين كه مايل به افشاي نامش نبود نوشت: روس ها در هفته هاي اخير با همكاري هاي خود با ايران نگراني ها را افزايش داده بودند.
روزنامه واشنگتن تايمز هم با انتقاد از اقدام روسيه تأكيد كرد: روسيه به عنوان حريف دوران جنگ سرد، سياست هاي كليدي آمريكا را به چالش مي گيرد.
واشنگتن تايمز با اشاره به فروش 250 هزار بشكه بنزين به ايران از سوي شركت روسي لوك اويل با وجود اعلام توقف فروش نوشت: اين اقدام هم تلاش هاي ايالات متحده در اعمال فشار بر ايران را به چالش كشيده است.
جان مك كين، سناتور جمهوري خواه گفت: «شايد دولت احساس مي كند كه ارتباط خود را با روسيه گسترش داده و شايد هم روابط بهتر شده باشد ولي در رفتار روسيه بهبودي ديده نمي شود كه در واقع حتي بدتر نيز شده است.»
ديويد كرامر معاون دستيار وزارت خارجه در دوران بوش هم به واشنگتن تايمز گفت: تمام تعارف و نزاكتي كه در نيويورك ميان روسيه و آمريكا و بر سر ايران شاهد بوديم گويي رفته رفته ناپديد مي شود.
واشنگتن تايمز مي نويسد: به نظر مي رسد ارتباطات ايران و روسيه در برخي جهات گرم تر نيز مي شود. هدرهار لبرت مديرسابق شبكه امنيت ملي و نطق نويس سياست خارجي پرزيدنت كلينتون معتقد است ما نمي توانيم از روسيه توقع داشته باشيم كه هر چه ما مي خواهيم انجام دهد و آنچه خوشمان نمي آيد انجام ندهد.
بوش هم نتوانست با ايران بجنگد اوباما كه...! (خبر ويژه)
يك هفته نامه آلماني وضعيت آمريكا در قبال پيشرفت برنامه هسته اي ايران را وضعيت دولتي درمانده و عاجز توصيف كرد.
دي سايت با اشاره به جنجال هاي گاه به گاه درباره تهديد نظامي عليه ايران مي نويسد: اسرائيل نمي تواند به ايران حمله كند هرچند كه مي خواهد و آمريكا هم نمي خواهد چنين جنگي رخ بدهد. ايران بيش از 50 تاسيسات اتمي دارد كه برخي از آنها در زيرزمين و بسيار مستحكم هستند. اين تاسيسات را در ايران نمي توان در يك بعدازظهر گردشي و تفريحي- كاري كه سال 1981 عليه عراق شد- انجام داد. براي اين كار، جنگ هوايي بايد هفته ها ادامه پيدا كند و توان تلافي جويي ايران در خليج فارس مهار شود. همان گونه كه رام ايمانوئل رئيس ستاد اوباما گفته «اسرائيلي ها نمي توانند جلوي برنامه اتمي ايران را بگيرند. حتي جرج بوش هم از جنگ عليه حكومت اسلامي خودداري كرد.»
دي سايت اضافه كرد: اگر حمله اي راه بيفتد، جنگي واقعي را به دنبال خواهد داشت اما آمريكا جنگي را در افغانستان و جنگ نصفه و نيمه ديگري را در عراق دارد. آمريكا، برخلاف اسرائيل، بايد در مقياس جهاني بينديشد. درباره قيمت هاي رو به افزايش نفت در اقتصادي بسيار لرزان، درباره حمله هاي انتقامي ايران در افغانستان و عراق، درباره بسته شدن راه نفت در خليج فارس كه شاهرگ نفت جهان است، درباره حمله هاي تروريستي در آمريكا، درباره جبهه دوم و سوم عليه اسرائيل با حمله هاي موشكي حزب الله در شمال و حماس در جنوب. اقدام اسرائيل ممكن است پاي سوريه را به جنگ بكشد، كشوري كه تقريبا متحد تركيه است. كدام رئيس جمهور مايل است در اين حالت حركت اول را بكند؟ دست آخر اينكه واشنگتن مي داند كه بايد جلوي اسرائيل را بگيرد. چه مي ماند؟ مطمئنا بمب ايران تهديد عليه موجوديت اسرائيل و پايان سلطه آمريكا در خاورميانه است. تصوركردني نيست كه آمريكا و اسرائيل اين پيامدها را بپذيرند. اما جنگ هم تصورناكردني است.
بساط شراب و كشف حجاب كه نشد لااقل آواز شجريان را دريغ نكنيد! (خبر ويژه)
رسانه هاي بيگانه و ضد انقلاب كه در طول سال گذشته علناً عليه ارزش ها و باورهاي ديني ملت ايران موضع مي گيرند، نگران تكليف «آواز ربنا» سر سفره افطار ملت ايران شده اند.
رسانه هاي ضد دين چون بي بي سي، گويانيوز، راديو فردا، روزنت، بالاترين، راديو زمانه و... به همراه رسانه هاي نفاق جديد مانند جرس و كلمه طي روزهاي گذشته از اينكه آواي ربناي محمدرضا شجريان از سيماي جمهوري اسلامي پخش نمي شود، ابراز ناخرسندي كرده و با الحاني مزورانه گفته اند «آواي شجريان، آوايي روحاني است كه حتي غيرمذهبي ها را تكان مي دهد» (بي بي سي).اين رسانه ها البته ترجيح مي دهند يادآور اين حقيقت نشوند كه وي با خيانت به همين ملت متدين ايران كه حماسه هايي چون 9 دي و 22بهمن را آفريدند، سر از رسانه هايي چون صداي آمريكا و بي بي سي درآورد و عقده هاي مستكبران دنيا را عليه نظام اسلامي خالي كرد.
القاي تأسف و تحّسر براي پخش نشدن آواز شجريان در حالي است كه رسانه هاي ياد شده به صراحت و به صورت مكرر به فحاشي يا تحريف و توهم پراكني عليه قرآن، نبوت و عصمت پيامبر(ص) پرداخته و بي بي سي انگليس با به ميدان آوردن يك عروسك خيمه شب بازي (اكبر پونز) حتي منكر وجود امام زمان(عج) شريف شد و همزمان مجيد محمدي عضو فراري و بد نام حلقه كيان با تأكيد بر اينكه جنبش سبز دنبال كشف حجاب و ترويج شراب خواري بود، اعلام كرد مشكل اصلي اين جريان نه قانون اساسي و نه رهبري، بلكه اسلامگرايي مردم ايران است. حالا بايد پرسيد اين رسانه هاي سرسپرده به شيطان، چه شده كه ياد ربناي شجريان افتاده اند؟! به قول عبيد زاكاني:
مژدگانا كه گربه عابد شد
عابد و زاهد و مسلمانا!
حالا هم كه بعد 13 سال مي خواهيم اصلاحات را بشناسيم، ملاك نداريم! (خبر ويژه)
قائم مقام حزب اعتماد ملي خواستار آسيب شناسي و بازتعريف اصلاحات شد اما گفت: متاسفانه هنوز معيار و ملاك مشخصي نداريم تا طبق آن اشتباهات گذشته را مشخص كنيم.
رسول منتجب نيا در گفت وگو با ايلنا اظهار داشت: بارها در دوران اصلاحات لزوم تعريف كامل از اصلاحات را به دوستان متذكر شدم. معتقدم در مرحله اول هر حزب، گروه و هر جبهه اي، بايد قبل از آغاز فعاليت سياسي-اجتماعي، هويت تشكيلات خود را براي اعضا كاملا مشخص كرده و تعريف صحيح و جامعي از آن تشكل داشته باشد و وجه افتراق و امتياز آن تشكل را با ساير تشكل ها، براي خودشان كاملا مشخص كنند.
وي ادامه داد: در مرحله دوم بايد هويت اين تشكيلات براي جامعه بطور كامل تعريف شود. به صرف اينكه جمعيتي دور هم جمع شده و تشكيلاتي بدون اينكه هويت آن مشخص باشد، برپا كنند، كار درستي نيست. اين گونه اقدامات موجب مي شود كه با گذشت چندين سال هنوز مرز بين اين گروه و آن گروه مشخص نباشد.
وي افزود: در دوران اصلاحات بارها اين قاعده كلي را به دوستان متذكر شدم كه تعريف خود از اصلاحات را كاملا مشخص كنند تا مردم با علم و شناخت كامل آنها را انتخاب كنند.
وي با بيان اينكه اين آسيب شناسي به دو صورت ممكن است، انجام شود، ادامه داد: يك مورد آن آسيب شناسي دروني است كه خود اصلاح طلب ها بايد بدون جار و جنجال و بدون رسانه اي كردن موضوعات، مشكلات گذشته خود را مورد بررسي قرار دهند و تلاش كنند اگر اشتباهي در گذشته از آنها سر زده آن را جبران كنند و اين نوع آسيب شناسي ضروري است.
وي در ادامه به انتقادات برخي اصلاح طلبان در مصاحبه ها و يادداشت هاي خود عليه جريان اصلاحات اشاره كرد و گفت: اظهارات اين دوستان در مصاحبه ها و يادداشت ها سبب مي شد كه رقبا بلافاصله از آن اظهارات به نفع خود سوءاستفاده كنند و بيان كنند كه اصلاح طلبان پشيمان شده يا دچار مشكل شده اند.
وي خاطر نشان كرد: «در بازتعريف اصلاحات ابتدا لازم است تعريف جامعي از اصلاحات صورت بگيرد و بعد، آن تعريف، محور آسيب شناسي ما قرار گيرد. متاسفانه هنوز معيار و ملاك مشخصي نداريم كه طبق آن اشتباهات گذشته را از لحاظ فكري و عملي مشخص كنيم».
لزوم تعريف اصلاحات حرفي است كه مدعيان اصلاح طلبي از 13 سال پيش تكرار مي كنند اما هنوز هم از محتواي اين تعريف خبري نيست الا اينكه عملكرد خيانت آلود جبهه اصلاحات را معنا و محتواي ادعاي اصلاحات بگيريم و از آن برداشت رويكردي التقاطي و منافقانه در راستاي دين زدايي، دور زدن قانون اساسي، خيانت به كشور و ملت و خط امام، و نرمش با دشمنان و بعضاً هماهنگي در اجراي پروژه هاي براندازي بكنيم.
سالها پيش محمد خاتمي تصريح كرده بود اصلاحات بي تعريف مانده و گاه تنه به تنه ليبراليسم زده است مانند اصطلاح «چپ» كه امام آن را قبول نداشت.
نكته مهم تر از لزوم تعريف اصلاحات اذعان قائم مقام اعتماد ملي است به اين نكته كه «هنوز معيار و ملاك مشخصي نداريم كه طبق آن اشتباهات گذشته را آسيب شناسي و مشخص كنيم». خوش بينانه ترين قضاوت از اين سخن آن است كه مدعيان اصلاح طلبي در اين 13 سال سردرگم بوده و به همين دليل از سوي دشمنان انقلاب بازي داده شده اند. اما اگر واقع بينانه قضاوت كنيم نتيجه اين سخن آن خواهد بود كه حضرات از قانون اساسي و اسلام و آرمان هاي انقلاب و خط امام رويگردان شده اند وگرنه ادعا نمي كردند ملاك و معيار مشخصي براي آسيب شناسي و مشخص كردن اشتباهات وجود ندارد.
طيف تندرو جريان مدعي اصلاح طلبي غير از خيانت هاي روزگار حاكميت بر دولت و مجلس، سال گذشته نيز به بهانه انتخابات، پروژه فتنه و آشوب براي براندازي را در خدمت قدرت هاي بيگانه به اجرا گذاشت و در قواره هاي ضدانقلاب معاند ظاهر شد.
راز شب نامه هاي ستون پنجم صدام فاش شد (خبر ويژه)
فرمانده سابق گارد رياست جمهوري عراق اعلام كرد هدف ما از راه انداختن جنگ با ايران، حمايت از نهضت آزادي و باز گرداندن آنها به قدرت بود.
سرلشكر رعد الحمداني در گفتگو با روسيا اليوم اظهارداشت: براساس دستوراتي كه به ما ابلاغ شد فلسفه جنگ اين بود كه نيروهاي ملي گرا، مانند بازرگان از اين طريق بتوانند حكومت را در تهران در دست بگيرند و ما را از عوارض انقلاب در ايران نجات دهند.
وي افزود: قرار بود نيروهاي عراقي 10 تا 20 كيلومتر در عمق خاك ايران و در طول هزار و سيصد و پنجاه كيلومتر مرزدو كشور نفوذ كنند تا سران ايران نيروهاي خود را به طرف مرزها اعزام نمايند. اين شرايط مي توانست به نهضت آزادي، مهدي بازرگان و ديگر افراد نخبه در ايران اجازه بدهد كه كنترل تهران را در دست بگيرند.
فرمانده سابق گارد رياست جمهوري عراق در ادامه ادعاهاي خود گفت: اين فلسفه آغاز جنگ در آن زمان بود. اين مسئله به ما ابلاغ شده بود. ما تمرين هايي را براي عبور از مرزها و رفتن تا عمق 20 كيلومتري خاك ايران انجام داديم. اين هدف با اهدافي كه ما در دانشكده هاي نظامي در مورد دفاع از عراق در برابر تهديدات ايران آموخته بوديم، تفاوت فراواني داشت.
وي گفت: واقعيت اين است كه سران عراق تصور مي كردند جنگ بيش از چهار تا شش هفته طول نخواهد كشيد. براساس همين ارزيابي، عراق پس از آن، مجبور شد به آتش بس تن دهد.
شايان ذكر است گروهك نهضت آزادي در دوران جنگ تحميلي به عنوان ستون پنجم ارتش صدام عمل مي كرد و تلاش مي كرد با شب نامه پراكني، شايعه سازي، منفي بافي و سياه نمايي، ايران را در برابر مهاجمان وادار به تسليم كند.
